حبه حرفهای روزانه
مینویسم که یادم نرود
عروسی ایرانی-آمریکایی
دوست ایرانیمان یک دختر آمریکایی گرفته
دختر خوبی است، این رفیق ما هم پسر خیلی نازنینی است
عروسی را یکبار مدل آمریکایی گرفته بوده اند
حالا ما را دعوت کرده اند منزل یک دوست مشترک دیگر تا یک جشن کوچک هم از سمت ایرانی قضیه بگیرند
دختر های ایرانی با ابروهای مشکی ولی موی بلوند!!! با پوستی که مصنوعی آفتاب گرفته
دور عروس میرقصند و رقص چاقو میکنند
عروس بنده خدا هم کاملا مشخصه که با این خل بازی دختر ها هراسان شده و چسبیده به داماد







باز این رفیق روشن فکرما در مجلس به ما بند کرده که چرا به کسی که هر دو هفته یکبار دوست پسر عوض میکند میگویی "جنده" و میگوید جنده تعریف دارد و باید پولی در کار باشد
و من باز آن تعریف معروف دکتر شریعتی را برایش میگویم که "فاحشه کسی است که از هوس اش بیش از عقل اش استفاده کند، چه مرد باشد و چه زن"





با همخانه ام اردلان شریک شدیم یک شراب خریدیم، یعنی من رفتم می فروشی و یک مرلو Red Diamond خریدم به سیزده دلار، حالا تا دو سال و با تهدید به قتل مرتضی (ماهی مشترکمان) مگر آنکه بتوانم پولم را ازش بگیرم




مادرم بعضی موقع ها میگه نری زن خارجی بگیری ها، امشب هر چه این عروس هراسان رامیدیدم یاد حرف والده میافتادم






پینوشت:
ویدیوی "دختر" همه تقدیم به همه کسانی که مثل جد عزیزم از دختر خوششان میاید، این سندی را من میپرستم، اگر مولانا نبود بیشک من اندیشه های سندی را میپرستیدم

Labels: