در صبح سال نو رفتم جریمه ای را که شده بودم بدهم، (والا از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان من یه بیست روز پیش از چراغ قرمز رد شدم و پلیس آمد و یه حالی به ما و تونی اتومبیلمان داد)
رفتم دادگاه با کلی ترس و لرز که حالا که من پول ندارم این پول جریمه رو از کجا بیارم
خانومه میگه که پلیسی که تو رو جریمه کرده باباش مرده، به خاطر همین اطلاعات تو رو وارد نکرده و ما هم جریمه ات رو میبخشیم!!!
خلاصه ما امروز حالی بردیم عظیم، هر چند که یکم هم ناراحت شدم که نفرینی که کرده بودم واقعا گرفته (من موندم من اینهمه دعا میکنم یه دو زار پول دستم بیاد، هیچوقت خدا نمیشنوه اونوقت تا یه چیزی درباره بابای این بنده خدا گفتیم زد و گرفت، من از خداوند عاجزانه تقاضا دارم از این به بعد به حرفهایی که من از روی جوونی و جاهلی میزنم زیاد گوش نده و بیشتر روی قسمتهای مالی دعاها متمرکز بشه)
خلاصه ما این رو به فال نیک گرفتیم و امسال را سال "مثبت نگری و عشق و حال" نام نهادیم
این مرتضای ما اینروزا خیلی داره حال میکنه، نه ما هیچ قسمتی از هفت سین رو نداریم و فقط همین مرتضا رو داریم به عنوان ماهی اینروزا کلی داره برا خودش جولون میده، من خودم امروز کلی براش غذا ریختم که بره بخوره و حال کنه میخوام از توی حوض نزدیک خونمون یه دختر مناسب هم براش پیدا کنم که این دو سال مجردیش دیگه کم کم تموم بشه (فقط این مرتضای ما با همه ظاهر مظلومش گوشتخواره میترسم دختر مردم رو بخوره)
سال نو همگی مبارک امیدوارم سال خوب و پر از حال و حولی داشته باشید،
و بدونید که هیچ چیزی بهتر از مثبت نگری نیست
Labels: سال نو و زندگی نو