حبه حرفهای روزانه
مینویسم که یادم نرود
سفر (ادامه دارد)

این نوشته ترتیب خاصی ندارد

ما رسیدیم بعد از آن تصادف ناجور، صحیح و سالم، و پر از امید


آستین مرا یاد اصفهان انداخت، عین اصفهان از وسط شهر یک رود رد میشود که اگر گاهی از خانه خسته شدی بروی کنارش برای خودت راه بروی

همخانه ام کار پیدا کرده، در یک شرکت بورس در نیویورک، دیگر لازم نیست اگر نیویورک رفتم پول هتل بدهم، یکراست خراب میشوم سرش

سن آنتونیو هم زیبا بود، کلاسیک، یادش بخیر چند باری پدر ما، ما را برد سوییس، خیابانهای سن آنتونیو کمی شبیه آنجا بود

من از همه افرادی که آمدند ما را در تعمیر رادیاتور کمک کردند تشکر میکنم، امیدوارم من زیادی پز ماشین کرایه ای ام را بهشان نداده باشم

بهروز ما ماشین نیمه داغان را مثل روز اولش تعمیر کرد، عمله است دیگر، من هم دیوانه شدم از بس در این لوازم ماشین فروشی ها دنبال آچار پروانه رادیات گشتم

یک روز در آستین من تنها رفتم کل شهر را دیدم، خیلی خوشم آمد از آستین، بی شک اگر بین نیویورک و آستین بخواهم انتخاب کنم آستین را انتخاب میکنم

اینجا ظاهرا فیلتر شده کسی میداند من باید چه کنم تا از اینجا رفع فیلتر شود؟





Labels: